حجابیستا واژه‌ای است که در ادبیات حجاب و مدلینگ شکل گرفته و به زنان مسلمانی اشاره دارد که به تعبیری لباس‌های «شیک» بر تن می‌کنند و از استانداردهای اسلامی نیز تخطی نمی‌کند. «مُدل» به فردی گفته می‌شود که از طریق صنعت تصویر، بدن خود را به‌عنوان نمونه ایده‌ال عرضه می‌کند. درواقع، مدل نقش الگوی آرمانی جسم مادی در عرصه اقتصاد هنر و تجارت پوشاک را نمایش می‌دهد و استانداردهای زیبایی‌شناختی معاصر را تعیین می‌کند. بنابراین نسبت وثیقی میان مدل با عرصه هنر، زیبایی‌شناسی و اقتصاد سرمایه‌داری برقرار است. به لحاظ تاریخی نیز نقش مدل‌ها زمانی اهمیت یافت که الگوی مشوق‌های مصرف بیشتر - به‌عنوان یگانه عنصر هستی‌بخش سرمایه‌داری - طراحی شد. ازاین‌جهت، پدیده مدلینگ از ابتدای فرایند صنعتی‌شدن رسانه‌ها وجود داشته و عرصه هنرهای دیجیتال و سپس رسانه‌های اجتماعی، نقش ویژه‌ای در تشدید آن داشته‌اند. بدین معنی که هنرهای دیجیتال با افزایش کیفیت نمایش و فرایند روتوش تصاویر، جنبه «باورپذیری» و «التذاذ» از تصویر را افزایش داده‌اند و شبکه‌های اجتماعی نیز با «گستره انتشار باورنکردنی» و رسوخ به جان و روح انسان‌ها به دلیل «شبکه‌ای بودن روابط» در رسانه‌های اجتماعی، به اقتصاد مدلینگ رونق داده‌اند. ازاین‌رو، اگر تا پیش‌ازاین، مدلینگ بیشترین بروز خود را در مجلات چاپی و نمایشگرهای کوچک تلویزیونی داشت، امروز با فضای گسترده‌تری روبرو است و امکان‌های بیشتری برای فروش تصویر دارد. هرچند پدیده مدلینگ از سابقه مشخصی در تاریخ معاصر رسانه‌ها محسوب می‌شود، اما پدیده نوظهوری در ایران است و حیات جدی آن را می‌توان از زمان همه‌گیری رسانه‌های اجتماعی دانست. از همین برهه است که تعداد قابل‌توجهی از زنان ایرانی، در معرفی خود در رسانه‌های اجتماعی به لفظ «مدل» بسنده کرده‌اند و با بهره‌گیری از امکانات تصویرپردازی دیجیتال و روتوش‌های فتوشاپی، تصاویری از خود به نمایش گذاشته‌اند. حال چند سؤال می‌تواند بحث ما را داغ کند! چه نسبت‌هایی میان زن مسلمان ایرانی، رسانه‌های اجتماعی، اقتصاد مدلینگ و حجاب وجود دارد؟ جستجوهای من نشان داد که از این منظر و قبل از چنین تأملاتی، تلاش‌هایی برای فهم علمی این مسئله وجود داشته است و می‌توان متونی را یافت که مسئله مدلینگ و حجاب زنان مسلمان را موردتوجه قرار داده‌اند. کاواکی و کراپلین (2017) در پژوهشی دقیقاً به همین مسئله پرداخته‌اند و از واژه‌ای تحت عنوان «حجابیستا» سخن می‌گویند. حجابیستا طبق ادعای آنان واژه‌ای است که در ادبیات حجاب و مدلینگ شکل گرفته و به زنان مسلمانی اشاره دارد که به تعبیری لباس‌های «شیک» بر تن می‌کنند و درعین‌حال که این لباس‌ها با استانداردهای حاکم بر لباس «مدرن» همخوانی دارد، از استانداردهای اسلامی نیز تخطی نمی‌کند. کاواکی و کراپلین - به‌عنوان پژوهشگرانی غیرمسلمان - در مقاله خود تأکید می‌کنند که تعداد انگشت‌شماری از این زنان جوان در رسانه‌های اجتماعی وجود دارند. اما از لحاظ شهرت، کاملاً شناخته شده‌اند و صدها و حتی میلیون‌ها نفر «پیرو» دارند و پست‌های رسانه‌های اجتماعی آنان به‌شدت موردتوجه قرار می‌گیرد (کاواکی و کراپلین،2017: 850). از این منظر این زنان مسلمان توانسته‌اند که شخصیت و «هویت دیجیتالی» جدیدی برای خود تعریف کنند و مفاهیمی مانند ایمان، حدود شرعی و اعتقاد دینی را مجدداً برسازند. به نظر می‌رسد که در فضای مجازی ایرانی نیز این مسئله قابل‌توجه باشد. به‌گونه‌ای که چندی پیش جنجال زیادی در مورد یکی از مدل‌های باحجاب برپا شد و هم‌زمان نیز سؤالات بسیاری در مورد فعالیت زنان مسلمان در عرصه مدلینگ و برندینگ، امکان‌ها و شرایط این نوع از فعالیت مطرح گشت. تضادهای زیادی وجود دارد که باید بدان پرداخته شود. مهم‌ترین تضاد در این مسئله به اصل «آشکار شدن حریم خصوصی» - به‌عنوان اصل اساسی شهرت - برمی‌گردد که در حیطه مدلینگ و نمایش بدن غیرقابل‌اجتناب است. در این صورت، فعالیت به‌عنوان مدل در عین حفظ حجاب، امری است که قطعاً به برساخت مفاهیم جدید در عرصه هویت دینی منجرخواهد شد. آن‌چنان‌که حتی پژوهش کاواکی و کراپلین در مورد سه مدل حجابیست نیز نشان داد که چنین پدیده‌ای با عکس‌العمل‌های متفاوتی از سوی روحانیون مسلمان مواجه شده است. همچنین آن‌ها به فرایندهای «جذابیت حجاب در مدل» و «برهنگی خاموش» توجه کرده‌اند. بدین معنی به نظر می‌رسد که دو عنصر حجاب و برهنگی، کنتراست تصویر را بالا می‌برند و گزینش هوشمندانه از برهنگی در تصویر می‌تواند توجه بیشتری جلب کند. امری که پیش‌ازاین نیز موردتوجه طراحان صنعت پورن مورد توجه قرار گرفته و یکی از ژانرهای اصلی تصویرپردازی در این صنعت محسوب می‌شود.